سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/3/31
2:28 صبح

اکاترینا مارازوا مسلمان شیعه روسی

بدست صادق در دسته

خلاصه ای از صحبت های اکاترینا مارازوا مسلمان شیعه روسی در برنامه ماه محبوب:       

دختری روسی که در سن 12 سالگی به دلیل کار پدر به ایران آمد. دید اول او نسبت به ایران:میدان آزادی  و زنانی که ملافه های سیاه روی خود کشیده اند. اما همه چیز از یک خواب شروع شد.خلاصه خواب این بود که شخصی به او گفت که من خدای خداها هستم . او گفت:یعنی کی؟ آن شخص پاسخ داد یعنی شیطان. و ...خواست به روش مسیحی و گذاشتن صلیب روی پیشانی آن شیطان را از بین ببرد ولی او گفت :تو مسلمان شده ای و باید به روش اسلام مرا از بین ببری. و او اشهد را گفته و شیطان نابود شده. وقتی ... از خواب بلند شده بود اشهد را بلد شده بود. بعد یکی از دوستانش معنای اشهد را پرسیده و فهمید که کسی که بخواهد مسلمان شود باید اشهد را ، بگوید . به جستجو و تحقیق برخواست و اول از دید دین خودش(مسیحی) اسلام را از کشیش کلیسا پرس و جو کرد ، سپس به کتاب انجیل (کتاب دین مسیح)مراجعه کرد و دید که نوشته شده :" بعد از من دینی می آید که از دین من کاملتر است." او مسئله را با خانواده و پدر او در میان گذاشت . پدر به او گفت که به اسلام علاقه داری؟ ...   گفت:بله ولی نمی توانم که به شما بفهمانم .چون شما نه تحقیق کردید و نه خواب دیدید . و بعد هم به دین مورد علاقه اش اسلام گروید، علاقه اش به گونه ای بود  که وقتی از ایران به کشور خود سفر کرد در فرودگاه به گریه افتاد تا به ایران برگردد. 

هم اکنون او با پسری ایرانی ازدواج کرده و از زندگیش رازیست و شوهر و پدرشوهرش را خیلی دوست دارد و آنها هم از این ازدواج پشیمان نیستند و خیلی هم به ... در کارهای خانه کمک میکنند. او خیلی به غیبت نکردن اعتقاد دارد و در دعای آخر برنامه هم از این موضوع یاد کرد. ایرانیها را خیلی تعارفی میداند اما از مهمان نوازی و دوستی با غریبه ها  به خوبی یاد کرد. او گفت که در مدرسه درسی داشته که از ریاضی هم سخت تر بوده که محتوای کتاب درسی زندگینامه شخصیتی بوده که در واقع آن شخص حضرت ابوالفضل بوده که اسم و دین او را به دانش آموزان نمی گفتند.